جهانی شدن، فرصت یا تهدید برای محیط زیست
چکیده:
جهانی شدن روندی رو به رشد و غیر قابل توقف است که با رویکرد یکپارچه سازی اقتصاد جهانی و تجارت آزاد آغاز شد؛ اما حوزه های مختلف به جز اقتصاد را نیز تحت تأثیر قرار داده و یکی از مهم ترین بخش های متأثر از آن محیط زیست است. برخی این باورند که فعالیت های اقتصادی ممکن است محیط زیست را با خطر جدی مواجه کند. در مقابل گروهی عقیده دارند رشد اقتصادی برای رسیدن به محیط زیست سالم تر با آلودگی کم تر لازم است. هدف از این مقاله بررسی برخی فرصت ها و تهدید های جهانی شدن برای محیط زیست و اثرات احتمالی مثبت یا منفی رشد اقتصادی ناشی از اقتصاد جهانی شده، بر آن است. همچنین راهکارهای لازم برای کاهش اثرات منفی فرآیند جهانی شدن بر محیط زیست مانند توجه ویژه به توسعۀ پایدار، حمایت از فنآوری های دوست دار محیط زیست، اصلاح الگوی مصرف انرژی و تشویق به استفاده از انرژی های تجدید شونده و پاک، وضع مالیات کربن و برچسبهای زیست محیطی پیشنهاد شده است.
مقدّمه و کلیات
امروزه جهانی شدن به عنوان یکی از مهم ترین مسایل پیش روی بشر درآمده و اگرچه از سالیان پیش، روند رو به رشد خود را در زندگی انسان آغاز کرده، به دنبال صنعتی شدن جهان و پس از آن گسترش ارتباطات و فنآوری های همراه آن، سرعتی چشمگیر پیدا کرده است. در واقع از زمانی که سرمایه داری به عنوان یک شکل قابل دوام جامعۀ انسانی، پا به عرصۀ جهان گذارده، یعنی از چهار یا پنج سدۀ پیش تاکنون، جهانی شدن هم جریان داشته است (زرافشان، 1383).
برای جهانی شدن تعاریف مختلفی آورده شده است که به برخی از آنها اشاره می شود. لارسن، جهانی شدن را نوعی کوچک شدن دنیا و کوتاه شدن فاصله ها می داند. پدیده ای که مناسب گسترش رفاه است؛ زیرا باعث میشود یک نفر در این سوی دنیا با دیگری در آن سوی دنیا تعامل منفعتیِ دو سویه داشته باشد (Larsson, 2001).
بنا به تعریف گیدنز، جهانی شدن، بسط و تقویت روابط جهانی است؛ به نحوی که باعث خواهد شد حوادث داخلی یک منطقه بر وضعیت سایر مناطق اثر داشته باشد و بالعکس (Giddens, 1990).
صائمیان در تحقیق خود به سه تعریف دیگر اشاره می کند: واترز جهانیشدن را فرآیندی اجتماعی می داند که در آن قید و بند های جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده، از بین می رود و مردم به طور فزاینده، از کاهش این قید و بند ها آگاه می شوند؛ هاروی، جهانی شدن را همان تراکم زمان و مکان می داند، بدین ترتیب که هر اتفاق در هر گوشۀ دنیا به سرعت به اطلاع همگان می رسد و عملاً زمان و مکان، معنای خود را از دست داده است. هندرسون، جهانی شدن را به عنوان یکپارچه سازی بازارها می داند و شرایطی ازجمله جابجایی آزاد کالاها، خدمات، نیروی کار، سرمایه و ایجاد بازار واحد را برای آن تعریف می کند. به لحاظ اقتصادی، کسی خارجی نیست و در بازار همه مساوی هستند (صائمیان و ارغنده، 1386).
جهانی شدن، درهم فشرده شدن جهان و تشدید آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک واحد است (رابرتسون،1382). جهانی شدن را میتوان به مفاهیمی چون بین المللی شدن[1]، آزاد سازی - به مفهوم برداشتن محدویت های اعمال شده ازسوی دولتها برای فعالیت بین کشورها با هدف به وجود آوردن اقتصاد جهانیِ آزاد و بدون مرز، جهان گستری[2] - به مفهوم انتشار تجربیات و هدف های گوناگون برای مردم چهار گوشۀ دنیا، نوگرایی از نوع غربی به بیانی غربی کردن به ویژه به شکل آمریکایی آن (Americanization) و نیز قلمروزدایی[3] تعبیر کرد (Scholte, 2000). در واقع جهانی شدن پدیده ای چند وجهی است، به گونه ای که به ساخت های گوناگون کنش اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، فنآوری و محیط زیست راه پیدا کرده است (نیاکویی، 1385).
مراحل تاریخی جهانی شدن، حرکت از بزرگ به کوچک بوده است. در اوّلین مرحلۀ جهانی شدن، کشورها برای شکوفایی یا حداقل بقای خود باید جهانی فکر می کردند. در مرحلۀ دوم جهانی شدن، این شرکت ها بودند که برای شکوفایی یا حداقل برای بقا می بایست جهانی فکر می کردند. در جهانی شدن مرحلۀ سه، افراد برای شکوفا شدن یا حداقل برای ماندن، باید جهانی فکر کنند. به بیانی جهانی شدن از مرحلۀ جهانی سازی صنعت، به جهانی سازی فرد رسیده است (فریدمن، 1386).
یکی از حوزه های مهم تأثیر پذیر در فرآیند جهانی شدن، حوزۀ محیط زیست است. محیط زیست به مجموعۀ عناصر زنده و غیر زندۀ در برگیرندۀ یک موجود یا گروهی از موجودات اطلاق می شود و محیط زیست درواقع همۀ شرایط، اجزا و عواملی که در رشد و نمو یک موجود تأثیر می گذارند – اعم از عوامل زنده یا غیر زنده مانند نور، دما، آب و هوا را در بر می گیرد.
فرآیند جهانی شدن با هدف افزایش تجارت بین المللی و با ابزار کاهش تعرفه های تجاری شروع شد. مطالعات جهانی نشان می دهد که تجارت جهانی در این دوره، افزایش قابل توجهی داشته است این در حالی است که به دنبال این رشد، میزان انتشار گاز دی اکسید کربن که در بین گازهای گلخانه ای نقش مهمی در گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی ناشی از آن داشته نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافته است (نمودار1).
از نگاه اقتصادی، این فرآیند می تواند از چند طریق به محیط زیست ضرر وانماید:
- حذف تعرفه ها امکان تجارت کالا با هزینۀ کمتر را فراهم نموده و تقاضا برای کالای تولیدی کشوری که در تولید آن کالا، مزیت نسبی بیشتری دارد افزایش می یابد. در این حالت، کشور تولیدکننده، با افزایش تولید خود سعی در صادرات حداکثری محصول فوق در بازار رقابتی خواهد کرد. تولید بالا، فشار مضاعفی بر مواداولیۀ کشور وارد کرده و در مواردی برداشت ناصحیح از جنگل، دریا، زمین های کشاورزی، رودخانهها و منابع معدنی، اثرات غیرقابل جبرانی بر محیط زیست خواهد گذاشت.
2. سود اغواکنندۀ ناشی از تولید بیشتر و تجارت آزاد در فضای جهانی شده، تولیدکنندگان را به تولید بیشتر با به کار گیری هر نوع تکنولوژی تشویق می کند. رویکرد کاملاً اقتصادی و لاغیر، منجر به استفاده از روشها و تکنولوژی های ساتع کنندۀ گازهای گلخانه ای و آلودهکنندۀ هوا، تخلیۀ پسابهای صنعتی در رودخانهها، عدم توجّه به اثرات سوء سلامت انسانی در تولید کالا، آلودگی صوتی و مواردی از این دست خواهد شد.
اگر نگوییم اجماع جهانی، دستکم اجماع نسبی وجود دارد که جهانیشدن بر اقتصاد تأثیر مستقیم مثبت دارد. نگرانی ها وقتی بروز می کند که بحث "اثرات غیراقتصادی" مطرح می شود (Frankel, 2003). محیطزیست یکی از آنهاست.
همۀ ساکنان زمین در بهره مندی از سیارۀ آبی، سهم یکسان دارند و در آن شریکند. در واقع زمین و هرآنچه در آن وجود دارد به نوعی جزو دارایی های بشر به حساب می آیند. با این وجود برخی معتقدند تا وقتی هریک از ما شخصاً با هزینه هایی که نوع عملکردمان به بار می آورد مواجه نشود، همچنان به آلودهساختن منابع مشترک آب و هوا و مصرف بیحد و حصر منابع طبیعی ادامه میدهد (Frankel, 2003).
سؤال اینجاست که آیا جهانی شدن در رسیدن به نوعی تعادل بین اهداف اقتصادی و زیست محیطی مؤثر است؟ آیا به این روند آسیب می زند یا آن را بهبود می بخشد؟ آیا تجارت بینالمللی و سرمایه گذاری این امکان را به کشورها می دهد تا بتوانند در عین حفظ وضعیت زیست محیطی در سطح مناسب مدّنظرشان به رشد اقتصادی بالاتری دست یابند و یا اینکه برای دست یابی به سطحی از رشد اقتصادی ناگزیر به تخریب محیط زیست خواهند بود (Frankel, 2003).
در تحقیق حاضر ابتدا به بیان مسأله پرداخته شده است. در ادامه، منحنی زیست محیطی کوزنتس[4] و بحث در مورد آن ارائه شده است. سپس به اثرات جهانی شدن بر محیطزیست و در پایان به برخی از راهکارهای مناسب در اتخاذ سیاستهای مناسب در مورد محیطزیست و جهانی شدن اشاره شده است.
بیان مسأله
چنانچه سابقۀ نیروهای مخالف با جهانی شدن را مرور کنیم، فعالان محیطزیست[5] به بیانی طرفداران آن همواره نقشی پررنگ داشته اند (فریدمن، 1386). طرفداران محیط زیست مدتها تصور می کردهاند که جهانی شدن اقتصاد، تهدیدی برای محیط زیست است. درمقابل اقتصاددانان از آن دفاع کرده اند. این اختلافِ نظر عمدتاً از نوع نگاه و شیوه های کاملاً متفاوت زندگی اقتصاددانان و فعالان محیط زیست ناشی می شود. به زبان دیگر، اقتصاددانان عمدتاً اعتقاد دارند طبیعت در خدمت نوع بشر است؛ حالآنکه اگر نه همۀ طرفداران محیط زیست، دست کم بخش قابل ملاحظهای از آنان این دیدگاه را رد کرده و بر استقلال طبیعت تأکید دارند (بهاگاواتی، 1384).
در این بین برخی منتقدان جهانی شدن اقتصاد بر این باورند سازمان تجارت جهانی به نام تجارت آزاد، مانع از اقدامات محافظتی کشورها شده و از این طریق همزمان به محیط زیستِ جهانی و نیز حق حاکمیت کشورها ضربه میزند (Frankel, 2003). امروزه بشر در بهترین شرایط هم در هجومی جهانی برای دستیابی به منابع طبیعی، سریعتر از هر زمانی در تاریخ، سیارۀ کوچک خود را با زبالۀ بیشتر، گرمای بیشتر و دود بیشتر به نابودی می کشاند. در اینجا موضوع مهم نه تنها تعداد ساکنان کرۀ زمین، بلکه تأثیر شیوۀ خاص زندگی آنان بر محیط زیست است (فریدمن، 1386). واضح است اگر همچنان جمعیت انسان، تنها چند میلیون نفر بود که کوچ می کردند و کارشان جز شکار و ماهی گیری نبود و هنوز از کشاورزی چیزی نمی دانستند، میزان آلودگیهای با منشاء انسانی، حداقل یا با کمی اغماض، هیچ بود (Frankel, 2003). حال آنکه اینطور نیست. امروزه بشر با مشکلات زیادی در حوزۀ محیط زیست مواجه است. در برخی موارد - مثلاً گرم شدن کرۀ زمین - این احتمال وجود دارد زمانی فرا برسد که برای هرگونه اقدام جبران کننده، بسیار دیر شده باشد (ویگلر، 1380).
جوامع انسانی در آغاز هزارۀ سوم میلادی، در برابر چالش های بدیع و بی بدیل دیگری غیر از جهانی شدن قرار گرفته اند؛ برای نمونه هیچکس نمیتواند با قاطعیت اثر گلخانهای را انکار کند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بزرگ ترین چالش بشر در قرن حاضر - دستکم در حوزۀ محیط زیست- گرمایشِ جهانی است. روند گرم شدن زمین همچنان ادامه خواهد یافت و دگرگونی عظیمی در آب و هوای جهان، شاهد خواهیم بود (تاجیک، 1385). سطح مصرف انرژی در جهان افزایش یافته و چنانچه تلاشی برای کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی به عمل نیاید و بر کارایی انرژی افزوده نشود انتشار گازهای گلخانهای از این که هست هم بیشتر خواهد شد که نتیجهای جز گرم شدن جهان و پیامدهای ویرانگری که به دنبال آن اتفاق خواهد افتاد نخواهد داشت (لوگرن، 1382). در این بین هر بخش از فعالیتهای انسان سهم متفاوتی در انتشار گازهای گلخانهای را به خود اختصاص می دهد. نمودار2، میزان گازهای گلخانهای انتشار یافته توسط هریک از پنج بخش اصلی اقتصاد ایالات متحده طی سالهای 1990 تا 2009 میلادی را نشان میدهد.
|
نمودار 2، میزان گازهای گلخانهای انتشار یافته توسط هریک از پنج بخش اصلی اقتصاد ایالات متحده طی سالهای 1990 تا 2009 (EPA, 2011)
|
افزایش میزان باران های اسیدی ناشی از دی اکسید سولفور و اکسید نیتروژن از دیگر مشکلاتی است که سلامت محیط زیستِ جهانی را تهدید می کند؛ چنانچه پیش بینی میشود تا سال 2020 میزان انتشار گازهایی که منشاء این باران ها هستند در قارۀ آسیا دو برابر خواهد شد (لوگرن، 1382).
افزایش میزان نیتروژن ناشی از کودها و فاضلابها که میتواند چرخۀ نیتروژن را برهم زده و زمینهای حاصلخیز، دریاچه ها، رودخانه ها و آب های ساحلی را تحت تأثیر قرار دهد از دیگر چالش های زیست محیطی فراروی بشر امروز است (لوگرن، 1382).
بین سالهای 1960 تا 1990 میلادی، تقریباً یک پنجم جنگلهای استوایی جهان تخریب شدهاند؛ اگرچه در کشورهای ثروتمند، سطح پوشش جنگلی ثابت مانده یا در حال افزایش است، در کشورهای توسعه نیافته، همچنان روند تخریب جنگلها با هدف ایجاد زمین های کشاورزی ادامه دارد. توجه به این نکته حایز اهمیت است که قطع درختان و ازبین رفتن جنگل ها درکنار آلودگی ها می تواند تنوعِ زیستی را در بسیاری مناطق تهدید کند (لوگرن، 1382).
روند رو به رشد تخریب صخره های مرجانی و تهدید گونههای آبزی دریایی به دنبال رواج شیوه های صید گسترده، دریاها را تهدید می کند (لوگرن، 1382).
از دیگر بحران های پیش روی بشر، بحران آب است. استفاده از منابع آب شیرین در جهان به شدت رو به افزایش است. تا جایی که برخی پیش بینی می کنند رقابت برای دسترسی به منابع آبی حتّی منشاء جنگ هایی در قرن بیست و یکم شود. هماکنون به طور متوسط در جهان از هر سه نفر یک نفر با کمبود آب زندگی میکند که این رقم ظرف بیست سال آینده به رقم دو نفر از هر سه نفر تغییر می یابد (لوگرن، 1382).
در اینجا این بحث مطرح می شود که تا چه اندازه جهانی شدن در تنزل وضعیت محیط زیست نقش دارد. اینکه چه میزان از مشکلات محیط زیست، داخلی و محلی هستند و چه سطحی از این مشکلات، ناشی از جهانی شدن است (لوگرن، 1382).
تخریب محیط زیست صرفاً پدیدهای محلی، درون مرزی یا حتّی منطقهای نیست، بلکه در مقیاسی جهانی رخ میدهد (ویگلر، 1380). برخی مشکلات زیست محیطی به ویژه در حوزۀ آلاینده ها و پیامدهای آنها همچون افزایش دمای زمین، تخریب لایۀ اُزن و بارانهایاسیدی، برای برخی کشورها تأثیر خارجی محسوب می شوند (بهاگاواتی، 1384)؛ اگرچه این تأثیرات ناشی از اقدامات یک کشور در حیطۀ حاکمیت خود است و یا اینکه در مشترکات جهانی جایی که در حیطۀ حاکمیت هیچ کشوری نیست رخ میدهد، در مقیاسی وسیع، چندین کشور و در مواردی کل جهان را درگیر می کند. بدیهی است که در جریان آلودگی های فرامرزی، آثار زیان بار این آلودگی ها و هزینه های کنترل آن مربوط به شهروندان یک ناحیۀ خاص یا بر عهدۀ یک دولت معین نمی باشد (بی نام، ۱۳۸۶).
همچنین قوانین بینالمللی، بروز یک سری مناقشات را در سطح بینالمللی نمایان ساخته است. یکی از بزرگ ترین مناقشات مربوط به مدیریت منابع مشترک جهانی همچون اقیانوس ها، اتمسفر، لایۀ اَُزن، آب و هوا و مواردی از این دست می باشد. مناقشات مذکور در مسایلی همچون مدیریت صید آبزیان در آب های آزاد، مهاجرت و جابجایی جمعیت، کنترل آفات و بهره برداری از سایر منابع طبیعی نمود پیدا میکنند (بینام، ۱۳۸۶).
مصرف بالای ناشی از افزایش درآمد، خود تهدید بالقوهای برای محیط زیست است. تشدید رقابت نیز به "مسابقهای که تا مرز نابودی" ادامه می یابد منجر شده و "پناهگاه امنی" برای آلودگیها به وجود می آورد. حتّی ممکن است حکومتها برای دست یابی به مزیّت های نسبی، استاندارد های زیست محیطی خود را کاهش دهند. لذا در فضایی که به دنبال جهانی شدن ایجاد شده، جایی که صنعتی شدن، بسیار سریع اما درآمدها همچنان پایین است احتمال تخریب محیط زیست وجود دارد (کالیر و دالر، 1383).
رشد فزایندۀ استفاده از منابع توسط انسان موجب خواهد شد گونهها و اکوسیستم ها نتوانند خود را با شتاب متناسب با این شرایط سازگار کنند؛ درنتیجه بخش عمدهای از تنوعزیستیِ زمین از دست خواهد رفت. نتیجۀ آن تبدیل زیست بوم های طبیعی به زمینهای کشاورزی و شهری و نهایتاً گرم تر شدن زمین خواهد بود. حتّی بسیاری از گونههایی که هماکنون درمعرض تهدید قراردارند منقرض خواهندشد (فریدمن، 1386).
بدون شک رشد اقتصادی ناشی از اقتصاد آزاد و جهانی بر محیط زیست اثر می گذارد. بین موافقین و مخالفین، دو دیدگاه اصلی حاکم است. گروهی بر این باورند که بر اساس منحنی "سبز" یا "زیستمحیطی" کوزنتس، هرچه سرازیرشدن سرمایه و افزایش رشد اقتصادی در کشورهای جنوب بیشتر شود نهایتاً نتیجۀ آن بهنفع محیط زیست
مودار3، منحنی زیست محیطی کوزنتس
|
|
|
|
|
مضاف بر این برخی بر این باورند رژیم های سختگیرانۀ زیست محیطی در کشورهای صنعتی موجب می شود صنایعی که آلودگی فزاینده ایجاد می کنند و بهویژه صنایع کثیف، تغییر مکان داده (relocation) و از کشورهای صنعتی و ثروتمند به کشورهای اطراف و در حال توسعه منتقل شوند (LeQuesne, 1996).
این فرضیه چنین بیان می کند که صنایع تولیدی هرجا که قوانین زیست محیطی یا اجرای آنها ضعیف باشد تمرکز بیشتری می یابند. به بیانی این مناطق برای آلودگیها به صورت یک پناهگاه امن[6] در می آیند. از منظر دیگر، این مسأله مؤیّد تأثیر استانداردهای زیست محیطی بر انتخاب محل این صنایع است (Ekins and Voituriz, 2009).
واضح است که هم درآمد در اقتصاد اهمیت دارد و هم کیفیت مطلوب محیط زیست را نمی توان نادیده گرفت. اگرچه مدافعان هریک از این دو بر سر میزان اهمیت آنها و اینکه سهم هرکدام چقدر است با یکدیگر اختلاف دارند، اما نتیجۀ این اختلاف نباید به یک بن بست سیاسی بیانجامد که در آن هم محیط زیست و هم اقتصاد وضعیت بدتری پیدا کنند (Frankel, 2003).
طرفداران محیط زیست حق دارند استدلال کنند که در رشد اقتصادی باید میزان صدمهای که به محیط زیست وارد می شود لحاظ گردد. اینجاست که اهمیت ارزش گذاری محیط زیست نمود پیدا می کند. نکتۀ قابل توجه اینکه در ارزش گذاری ها بجز موارد معدودی که در آنها ارزش قایل شدنِ بیش از حدّ متعارف برای حفظ محیط زیست معقول بهنظر می رسد باید از ارزش گذاری های افراطی پرهیز نمود. بهبیان دیگر، وضعیت بهینه، حالتی است که در آن برخی
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
![Profile Pic Profile Pic](http://shimisalami.rozblog.com/user/shimisalamijpeg)
داریوش سلامی .....................................................................................
کارشناسی ارشد شیمی فیزیک...................................................................
دبیرشیمی ناحیه1رشت ..........................................................................
.shimisalami@yahoo.com ................................................................
شیمی یکی از مهمترین علوم پایه است
که نقش کلیدی در زندگی بشر امروزی دارد
و هر جنبه از زندگی ما ارتباط نزدیکی با این علم دارد.
آمار سایت
کل مطالب : 1015
کل نظرات : 183
افراد آنلاین : 18
تعداد اعضا : 461
آی پی امروز : 16
آی پی دیروز : 136
بازدید امروز : 21
باردید دیروز : 181
گوگل امروز : 0
گوگل دیروز : 2
بازدید هفته : 3,794
بازدید ماه : 3,794
بازدید سال : 71,514
بازدید کلی : 1,564,142
|